(6)خالی از هرچیییییییی سنگینیم
پر از هرچییییییییی آرامشه
و همشون از صدقه سر وجود نازنین اون ضریح و امامشه
خیلییییییییییی بهم خوش گذشت بی نهایت جاتون خالی بود
امروز بعد از مدتی نماز شکسته خوندن نماز کامل خوندم و چقدر
حس خوبی بهم دست داد انگار به ازای هر یک رکعت که کم میشد
دور میشدم از خدا البته این حرف اصلا درست نیست خدا به خاطر
راحتی ما تو سفر اینطور صلاح دیده
شب آخر حرم رفتنمم فوق العاده عالی بود اصلا دلم کنده نمیشد
ازون بهشت
اما باید میرفتم...
تو ماشین که یکسر آهنگ بود و خیلی خوب بود میبردتم به
خاطرات و فکر کردن به یکسری از اتفاقات دور و برم
و خیلی آرامش داشتم
راستی علیزاده چقدر آهنگاش پر معنی بودن واقعا من اینو خیلی
میدوستیدم
غم دنیاست وقتی عشقت بد شه خیلی
وقتیکه به تو
نداشته باشه میلی
غم دنیاست وقتی خوابشو ببینی اما هیچوقت نتونی پیشش بشینی
غم دنیاست وقتی عشقت تو دلش نباشه احساس
اگر خواستین کامل مینویسم براتون
سراسر خنده بود سفرم و همین کلی روحی امو عوض کرد و خدارو به
توان ان بار شکر
از شب 12 رفتیم باغشون و از اونجاکه فوق العاده سرد بود
کرسی برقی گذاشتیم و با رعایت شئونات اسلامی خوابیدیم زیرش[نیشخند]
و 7 نفر بودیم پای یکی افتاده بود رو پام اون زیراما چون
خواب بودیم گناه محسوب نمیشد 100%[نیشخند]
بعدم از 6صبح بیدار
بودم و به تعداد 130تا عکس در یک روز از خود خودشیفتم انداختم +چنتا دست جمعی
بعدم که 13 بدر شد و چنتا سبزه گره زدم من همیشه آرزوهام
اینه که خدا به مامان بابام سلامتی و طول عمر بده
دیگه هیچی نمیخوام همیشه دعام همینه
هروز حرم رفتم و هرشب یه جایی که نمیگم چون به من نمیاد
ازونا باشم فقط در همین حد بگم که میرفتیم طرقبه
و یک روز هم شمال که دریا فوق العاده بود ازونجاکه وسواسم
اصلا دلم نمیخواست پام و شلورام خیس شه اما شد[گریه]
و چقدرم آرامش داشت تنها مشکلم اونجا بوی بینهایت بد
آبهاشون بود که چندبار تا مرض گلاب به روتون بالا آوردن پیش رفتم اما [ناخوش]
بخیر گذشت و بهترین جاش اونجا بود که رفتیم قایم سوارشدیم
پسر اسمش ایمان بود هی فکر میکرد من میترسم
منم به مامانم گفتم کاش یکم ترس داشت پسره ترسشو شنید گفت
نترس ترس نداره گفتم من نمیترسم کاش یکم هیجان داشت و میترسیدیم
تا من اینو گفتم گفت من به خاطر مامانتون گاز ندادم اگر نه
بیاااااااااااااااااااااااااا
آقا چنان با شدت رفت فکم افتاد زمین موجها رو میشکوند میرفت
مثل ماشین که با شدت از دست انداز رد میشی کم مونده بود
ستون فقراتمون از جا کنده شه
کلی پسر آقایی بود و اینجا بود که من تصمیم گرفتم سوغاتی
مینارو از شمال بیارم شهر بابلسر
راستی بهش گفتیم چقدر آبهای این منطقه بو میده جواب داد
بسیار زیبا و دندان شکن
گفت واسه ما بو برکت میده واسه شما بوی بد راستم میگه
کلی اطلاعات دریایی داد که الان خزر فقط 9%مال ایران بقیه
مال روسیه یعنی خاک برسر ...نمیدونم کی
هرکس که شما دوسدارین[نیشخند]
پ.ن1:الان یه پسره کنار پنجره مون داشت صحبت میکرد تلی با یه دختره
واییییییییییی یعنی حالم بد شد ازین لحن و یکسری حرف چندش
واقعااااااااااااااا دختر چطور حاضر بود با این ل.. بزنه خاک برسر هردوشون
ایمان کجا این پسره کجا
خوشبه حال مینا