یه دور سرگیـــــــــــــجه...!
حســـــــابـــی منـــو دور بـــزن ...!
خـــوب کـــه ســرت گیـــج رفـــت ...
میـــوفتـــی جلـــوی پـــای خـــودم...!
هـــی تـــو...!
دلــــت کـــه پیـــش مـــن بـــاشد و تنـــت در آغـــوش دیگـــری هـــزار خطبـــه عقـــد هــــم کـــه بخـــواننــد بـــاز هـــم ایـــن فـــاحشـــگـــی و هـــرزه گیـــست...!
پ.ن.1:چند روز پیشا میخواستیم بریم جاتون خالی پارک با خانواده پدر ازونجاکه اندیشیدیم نماز خوندن تو پارک کار درستی نیس
و ساعتشم نرمال نبود یه جا مسجد بود واستادیم نمازو بخونیم و لذت ببریم
انقدر حس معنوی خوبی بهم دست داد.حس اینکه تو حرم امام رضا(ع)نشستم حس اونهمه هیاهوی توی حرم اون رازو نیاز های فردی و زیرلب هرکس با خودش و خداش و امام رضاش
دلم تنگ شده واسه اون حس طلبیده شدن حس خواسته شدن
حس خوبه آرامش معنوی داشتن
پ.ن.2:دیروز که ملت ریخته بودن بیرون شادی و خوشحالیشون دیدنی بود ماهم با مادر گرام و پایه رفتیم دور دور عاغا انقدر خوش گذشت که نگو دستم که مدام روبوق بود و همه هم پایه خوشحالیشون لذت بخش بود یه حس خوب میداد به آدم
پ.ن.3:واسه انتخاب عاغای روحانی هم تبریک میگم اما کاملا مخالف بی حجابی و بی بندو باریم عارم میشه بگم که دوستام چرا اینطوری شدن اصن. من خودم خیلی معمولیم اما واقعا خجالت میکشم از پوشش بعضی از هم جنسام متــــــــــــــــــــــاسفم!
پ.ن.4:روزهام به تظاهر میگذره تظاهر به بی تفاوتی نسبت به افرادی که دوسم دارن دست خودم نیس تظاهر به بیخیالی به شادی به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیس
پ.ن.5:فردا عروسیه من خوشگل شم و بهم خوش بگذره توروخدا صلوات
پ.ن.6:میشوم همان دخترک شلوغ پر هیاهو هنوز کسی را نیافتم که لایق خانمی هایم باشد